يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
چند روزي است نرخ دلار سقوط خود را آغاز کرده و مردم براي فروش دلار، سکه و طلاي خود به بازار هجوم ميآورند. اين اتفاق موجب شده عرضه بيش از تقاضا شود تا طبيعيترين اتفاق ممکن رخ دهد؛ دلار هر روز ارزانتر از روز قبل. از طرفي ارزان شدن دلار به علاوه سقوط نرخ جهاني طلا، قيمت بازار داخلي طلا را بيش از ارز تحتالشعاع قرار داده تا سقوط نرخ سکه با شدت بيشتري انجام شود.
چنين وضعي باعث شده طلا و سکههايي که با پولهاي سرگردان سابق خريداري شدهاند به فروش گذاشته شوند. طبق آمارهاي رسمي مردم حدود 18 ميليارد دلار ارز در خانههاي خود ذخيره کردهاند؛ تصور کنيد نصف اين مبلغ در بازار عرضه شود، قطعا بازار ارز اشباع شده و قيمتها با سرعت بيشتري کاهش مييابد. اينکه چرا چنين وضعي به وجود آمده و قرار است نرخها تا چه عددي پايين بيايد، بحث مفصلي است و براي بررسي آن بايد ريشههاي افزايش نرخ ارز در 2 سال گذشته را بيابيم.
زماني که دلار هر روز گرانتر از روز قبل ميشد، دولت نشان داد در ساماندهي بازار ارز ناتوان است و اگر هم تواناست نميخواهد بازار ارز را آرام کند. بازار به دولت اعتمادي نداشت و مردم هم پولهاي سرگردان خود را سکه و دلار ميخريدند. دولت هم با قطرهچکاني دلار را به واردکنندگان کالاهاي ضروري ميداد تا ارز همچنان گران بماند. با برگزاري انتخابات رياستجمهوري يازدهم و اعلام سياستهاي ارزي دولت جديد مانند تثبيت نرخ ارز که توسط مشاوران اقتصادي رئيسجمهور برگزيده اعلام شد، بازار اميدوار است که در دولت آينده ديگر خبري از تصميمات خلقالساعه و بخشنامههاي روزانه نيست. آرامش يک نياز حياتي براي بازار است و همين بازار احساس کرده با دولت جديد ميتواند به آن آرامش برسد.
کساني که سکه يک ميليون و 500 هزار توماني خريدند با ديدن نرخ يک ميليون و 300 هزار تومان سريعا آنرا به فروش ميرسانند تا ارزانتر از اين نشود و در چنين شرايطي است که عرضه بيشتر از تقاضا ميشود و چيزي که فراوان است با کاهش قيمت مواجه خواهد شد. پايان تحريم يکي از بزرگترين بانکهاي ايراني نيز نشانهاي مثبت به بازار بود و طلاي جهاني هم کاهش قيمت چشمگيري داشته، طوري که سرمايهگذاران خارجي هم اقدام به عرضه طلا ميکنند.
به هر حال نرخ دلار و به تبع آن طلا هر روز در حال کاهش است اما نکته بسيار مهمي که بايد مانند سقوط ارز و طلا به آن اهميت داده شود، همين پولهايي است که از فروش ارز و طلا به دست ميآيد و اين يعني احياي پولهاي سرگردان. قطعا پولهايي که از فروش دلار و سکههاي خانگي به دست ميآيد رقم قابل توجهي است و تجربه نشان داده اين رقم قابل توجه خطرناک است! پولهاي سرگردان جديد قرار است در کجا هزينه شود؟ سپرده بانکها؟ مسکن؟ خودرو؟
سوالات بالا براي خيلي از کساني که به بازار هجوم آوردهاند پيش آمده تا زنگ خطر به صدا در بيايد. اگر پولهاي سرگردان در هر کدام از اين حوزهها سرمايهگذاري شود بحران جديدي به وجود خواهد آمد که تبعات آن ميتواند يقه اقشار آسيبپذير را بگيرد و تصور کنيد اين پول هنگفت به بازار مسکن هجوم ببرد، قطعا تقاضا بيشتر از عرضه خواهد شد و قيمت مسکن سر به فلک ميکشد، اجارهبها افزايش مييابد و مستاجران و زوجهاي جواني که تا ديروز ميتوانستند يک خانه نقلي تهيه کنند، بيچاره ميشوند. در چنين مواقعي مسؤولان سياستگذار که مدعي هستند عملکرد آنها موجب شده قيمتها کاهش پيدا کند، بايد دست بهکار شوند و فکري براي اين پولهاي سرگردان کنند.
قطعا بهترين کار اين است که اين پولها به سمت توليد برود و عرضه اوراق مشارکت بهترين روش براي انتقال پولهاي سرگردان به سمت توليد است. طبق قانون بودجه 92 دولت ميتواند براي تامين بسياري از طرحهاي عمراني و توليدي مبلغ قابل توجهي را به وسيله اوراق مشارکت جذب کند و هماکنون زمان آن فرارسيده که وزارتخانههايي که زيرمجموعههاي عمراني و صنعتي و توليدي دارند، طرحهاي خود را براي عرضه اوراق مشارکت به مسؤولان وزارت اقتصاد تحويل دهند تا هر چه سريعتر در هيات دولت به تصويب برسد.
کاهش لحظهاي نرخ ارز همه را خوشحال کرده چراکه بزودي تبعات اين کاهش قيمتها را خواهيم ديد اما اگر مسؤولان هوشياري به خرج ندهند، همين کاهش قيمتها مسبب چالش و بحراني جديد خواهد شد؛ بحراني که براي حل آن بايد هزينهاي هنگفت بدهيم.
منبع: وطن امروز